عشقت چو درآمد ز دلم صبر بدر شد
عشقت چو درآمد ز دلم صبر بدر شد
عشقت چو درآمد ز دلم صبر بدر شد
عشقت چو درآمد ز دلم صبر بدر شد
عشقت چو درآمد ز دلم صبر بدر شد
عشقت چو درآمد ز دلم صبر بدر شد
عشقت چو درآمد ز دلم صبر بدر شد
احوال دلم باز دگر باره دگر شد
احوال دلم باز دگر باره دگر شد
احوال دلم باز دگر باره دگر شد
احوال دلم باز دگر باره دگر شد
احوال دلم باز دگر باره دگر شد
احوال دلم باز دگر باره دگر شد
احوال دلم باز دگر باره دگر شد
عهدی بد و دوری که مرا صبر و دلی بود
عهدی بد و دوری که مرا صبر و دلی بود
عهدی بد و دوری که مرا صبر و دلی بود
عهدی بد و دوری که مرا صبر و دلی بود
عهدی بد و دوری که مرا صبر و دلی بود
عهدی بد و دوری که مرا صبر و دلی بود
عهدی بد و دوری که مرا صبر و دلی بود
آن عهد به پای آمد و آن دور به سر شد
آن عهد به پای آمد و آن دور به سر شد
آن عهد به پای آمد و آن دور به سر شد
آن عهد به پای آمد و آن دور به سر شد
آن عهد به پای آمد و آن دور به سر شد
آن عهد به پای آمد و آن دور به سر شد
آن عهد به پای آمد و آن دور به سر شد
تا صاعقهٔ عشق تو در جان من افتاد
تا صاعقهٔ عشق تو در جان من افتاد
تا صاعقهٔ عشق تو در جان من افتاد
تا صاعقهٔ عشق تو در جان من افتاد
تا صاعقهٔ عشق تو در جان من افتاد
تا صاعقهٔ عشق تو در جان من افتاد
تا صاعقهٔ عشق تو در جان من افتاد
از واقعهٔ من همه آفاق خبر شد
از واقعهٔ من همه آفاق خبر شد
از واقعهٔ من همه آفاق خبر شد
از واقعهٔ من همه آفاق خبر شد
از واقعهٔ من همه آفاق خبر شد
از واقعهٔ من همه آفاق خبر شد
از واقعهٔ من همه آفاق خبر شد
تا باد، دو زلفین تو را زیر و زبر کرد
تا باد، دو زلفین تو را زیر و زبر کرد
تا باد، دو زلفین تو را زیر و زبر کرد
تا باد، دو زلفین تو را زیر و زبر کرد
تا باد، دو زلفین تو را زیر و زبر کرد
تا باد، دو زلفین تو را زیر و زبر کرد
تا باد، دو زلفین تو را زیر و زبر کرد
از آتش غیرت دل من زیر و زبر شد
از آتش غیرت دل من زیر و زبر شد
از آتش غیرت دل من زیر و زبر شد
از آتش غیرت دل من زیر و زبر شد
از آتش غیرت دل من زیر و زبر شد
از آتش غیرت دل من زیر و زبر شد
از آتش غیرت دل من زیر و زبر شد
در حسرت روزی که شود وصل تو روزی
در حسرت روزی که شود وصل تو روزی
در حسرت روزی که شود وصل تو روزی
در حسرت روزی که شود وصل تو روزی
در حسرت روزی که شود وصل تو روزی
در حسرت روزی که شود وصل تو روزی
در حسرت روزی که شود وصل تو روزی
روزم همه تاریک بر امید مگر شد
روزم همه تاریک بر امید مگر شد
روزم همه تاریک بر امید مگر شد
روزم همه تاریک بر امید مگر شد
روزم همه تاریک بر امید مگر شد
روزم همه تاریک بر امید مگر شد
روزم همه تاریک بر امید مگر شد
بد بود مرا حال بر آن شکر نکردم
بد بود مرا حال بر آن شکر نکردم
بد بود مرا حال بر آن شکر نکردم
بد بود مرا حال بر آن شکر نکردم
بد بود مرا حال بر آن شکر نکردم
بد بود مرا حال بر آن شکر نکردم
بد بود مرا حال بر آن شکر نکردم
تا لاجرم آن حال که بد بود بتر شد
تا لاجرم آن حال که بد بود بتر شد
تا لاجرم آن حال که بد بود بتر شد
تا لاجرم آن حال که بد بود بتر شد
تا لاجرم آن حال که بد بود بتر شد
تا لاجرم آن حال که بد بود بتر شد
تا لاجرم آن حال که بد بود بتر شد
هان ای دل خاقانی خرسند همی باش
هان ای دل خاقانی خرسند همی باش
هان ای دل خاقانی خرسند همی باش
هان ای دل خاقانی خرسند همی باش
هان ای دل خاقانی خرسند همی باش
هان ای دل خاقانی خرسند همی باش
هان ای دل خاقانی خرسند همی باش
بر هرچه خداوند قلم راند و قدر شد
بر هرچه خداوند قلم راند و قدر شد
بر هرچه خداوند قلم راند و قدر شد
بر هرچه خداوند قلم راند و قدر شد
بر هرچه خداوند قلم راند و قدر شد
بر هرچه خداوند قلم راند و قدر شد
بر هرچه خداوند قلم راند و قدر شد